صفحه اصلی
محمدعلی بهمنی
گزیدهٔ اشعار
گزیدهٔ اشعار
بهار بهار
5
دهاتی
2
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
4
غزلی چون خود شما زیبا
اما من آن مورم که همواره به دنبال رسیدن بود
از هر طرف نرفته به بن بست می رسیم
1
خوشا هر آنچه که تو باغ باغ می خواهی
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد
1
بارانی
24
1
گفتگو
شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
1
1
دلم برای خودم تنگ می شود
1
او سرسپرده می خواست من دل سپرده بودم
1
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه
3
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
2
11
1
این غزل ها همه جان پارهٔ دنیای منند
خسته
2
1
آن بهاری باغ ها و این بیابانی زمستان
هی مترسک کلاه را بردار
1
نیستی شاعر که تا معنای حافظ را بدانی
1
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
3
1
1
در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من
خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست
1
4
2
آیینه در جواب من باز سکوت می کند
2
گل های بی شمیم به وجدم نمی کشند
ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
1
حیف انسانم و می دانم تا همیشه تنها هستم
در این زمانه بی های و هوی لال پرست
2
6
1
نظرسنجی