شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست
محمدعلی بهمنی
محمدعلی بهمنی( گزیدهٔ اشعار )
217

خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
دریا و من چه قدر شبیهیم گرچه باز
من سخت بی قرارم و او بی قرار نیست
با او چه خوب می شود از حال خویش گفت
دریا که از اهالی این روزگار نیست
امشب ولی هوای جنون موج میزند
دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست
ای کاش از تو هیچ نمی گفتمش ببین
دریا هم این چنین که منم بردبار نیست