صفحه اصلی
مسعود سعد سلمان
دیوان اشعار
قصاید (گزیدهٔ ناقص)
قصاید (گزیدهٔ ناقص)
قصیدهٔ شمارهٔ ۱
قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - آن راست گو خروس مجرب
قصیدهٔ شمارهٔ ۳
قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - قطعهٔی گفته ام که دیوانیست
قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - گویی مرا زبان و دهن نیست
قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - بر هیچ آدمی دل نامهربان نداشت
قصیدهٔ شمارهٔ ۷
قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - کار من بین که چون شگفت افتاد
قصیدهٔ شمارهٔ ۹
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - مرا بدانند آن ها که شعر می دانند
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - چه فضل ها بودم گر بحق حساب کنند
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - وگر بنالم گویند ژاژ می خاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - دوشم شبی گذشت چه گویم چگونه بود؟
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - باران بهار در خزان بندم
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - درد و تیمار دختر و پسرم
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - ای وای امیدهای بسیارم
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - چون رعد در جهان فتد آوازم
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - یک بهره به بوده همی نمانم
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - تا مرگ مگر که وقف زندانم
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - من در مرنجم و سخن من به قیروان
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - شبی سیاه تر از روی ورای اهریمن
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - بس باشد این قصیدهٔ ترا یادگار من
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در عصر خزان ها بهار کرده
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - در دشت ها به وهم دویده
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - پستی گرفت همت من زین بلند جای
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - با من چگونه بودی و بی من چگونه ای؟
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰ - از این حزین تنگدل بندی
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - تواند چنین زیست جاناوری؟
نظرسنجی