شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
« هر که کند اختیار ، بندگی کردگار »
حاج کمال مشکسار
حاج کمال مشکسار( غزلیات )
10

« هر که کند اختیار ، بندگی کردگار »

هر که کند اختیار بندگی کردگار
می شود او بی قرار از می چشمان یار
بگسلد از خویشتن آنگه بی ما و من
بگذرد از جان و تن در ره عشق نگار
عاشق روی خدا ، طالب نور لقا
چون شود از خود رها می شودش حق شکار
ساقی کوثر ز جود ، می شودش در شهود
مالک مُلک وجود ، می بردش در کنار
جذبۀ عشق علی میکندش منجلی
پس زولای علی می رهد از پنج و چار
هیبت نار جلال جذبۀ نور جمال
می کشدش در کمال ، می کندش جان نثار
هر که بود از شما عاشق روی علی
حق بودش رهنما ، ورد علیّش شعار
ساکن کویعلی هست دلش صیقلی
حق ز رخش منجلی ، باشدش این افتخار
عاشق روی رسول بندۀ کوی بتول
نیست در عالم ملول از ستم روزگار
گفت « کمال » این غزل ، شیرینتر ، از عسل
به قدرت لم یزل ، ز ساقی گلعذار
بادۀ شعر « کمال » مژده دهد از وصال
می برد از دل ملال ، زجود پروردگار