شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
« غیر خدای مهربان کس نکند ثنای تو »
حاج کمال مشکسار
حاج کمال مشکسار( غزلیات )
14

« غیر خدای مهربان کس نکند ثنای تو »

غیر خدای مهربان کس نکند ثنای تو
آنچه ثناست در جهان هست یقین برای تو
هر که به چشم دل بود طالب دیدن خدا
حق بکند به او عطا موهبت لقای تو
آنکه ز جام عشق تو خورد وز خویشتن بمرد
گشته شهید راه حق زان می دلشگای تو
نائی عاشقان توئی از نی شان نوا کنی
جای بفدای آنکه شد عاشق بینوای تو
چون که ز عشق حق شدی در ره دین فدای او
عاشق دل شکسته ات شد همه دم فدای تو
نور تو بود از ازل رهبر جمله انبیا
هست همیشه تا ابد بر دلشان ندای تو
پور محمد و علی نور دو چشم فاطمه
هستی و هست ماسوی در کنف و لای تو
صورت توست بیگمان وجه خدای مهربان
در همه جا عیان بود صورت حق نمای تو
شافع مذنبین توئی روز حساب ، بی حساب
عین رضای حق بود در دو جهان رضای تو
خون حقّی حسین جان ، دست « کمال » را بگیر
جای دگر کجا رود از درت این گدای تو