در نفس کلّی و پیوستن به عقل و معرفت گوید
113
در نفس کلّی و پیوستن به عقل و معرفت گوید
در عبارت کتاب مسطورست
رقّ منشور و بیت معمورست
اوست در سایهٔ پناه خرد
حاجب بار بارگاه خرد
کدخدای نبیّ مُرسل اوست
عقل ثانی و نفس اوّل اوست
از پی استفادت و تحقیق
عقل کلّ مصطفی و او صدّیق
دایم از جوهر پذیرنده
اثر از نورِ عقل گیرنده
هم دهنده است و هم ستاننده
هم پذیرای و هم رساننده
متوسط میان صورت و هوش
شده زین سو زبان و زان سو گوش
مرد چون عقل را پناه کند
جرم و شکل سها چو ماه کند
مدتی گرد عقل بر گردد
گرچه باشد پسر پدر گردد
پادشاهی شود ز مایهٔ عقل
آفتابی شود ز سایهٔ عقل
جوهرش چون کند ز نقصان نقل
برتر آید یکی شود با عقل
چون شد از فیض عقل بر خود شاه
خلعت شوق یابد از اللّٰه
شوق چون در نهادش آویزد
عقل کلّ را ز ره برانگیزد
تاکنون عقل بود بر وی میر
زو کنون عقل گشت امر پذیر
چون شود بر نهاد خود مالک
بشنود کارْجِعی اِلی رَبّک