67
غزل شمارهٔ ۲۵۰۴
هر که دامن بر میان در چیدن گل می زند
آستین بر شعله آواز بلبل می زند
هر که بر خود تلخ می سازد شکر خواب صبوح
بوسه تر همچو شبنم بر رخ گل می زند
نغمه اش از بس گلوسوزست در دلهای شب
بوسه ها پروانه بر منقار بلبل می زند
همتی در کار ما ای عارفان و عاشقان
بر در دل حلقه شوق سیر کابل می زند
هر که چون صائب به طرز تازه، دیرین آشناست
دم به ذوق عندلیب باغ آمل می زند