« زبان حال حضرت زینب کبری سلام اللّه علیها بعد از فاجعه کربلا »
11
« زبان حال حضرت زینب کبری سلام اللّه علیها بعد از فاجعه کربلا »
زینب کبری مضطر گفت او با دیدۀ تر
ای برادر ای برادر یا حسین اللّه اکبر
شاهزاده اکبرم کو ، شیرخواره اصغرم کو
آه عون و جعفرم کو یا حسین اللّه اکبر
کو حسین شاه وحیدم ، کو ابوالفضل رشیدم
کو عزیزان شهیدم یا حسین اللّه اکبر
قاسمم عیشش عزا شد ، خون دل ما را دوا شد
محشری در کربلا شد یا حسین اللّه اکبر
بسترمخار مغیلان ، همرهمخیل اسیران
مونسم آه یتیمان یا حسین اللّه اکبر
ای خدای چاره سازم با تو در راز و نیازم
بنگر این سوز و گدازم یا حسین اللّه اکبر
زینبزار حزینم نیست کس یارو معینم
غیر زین العابدینم یا حسین اللّه اکبر
سر قطار کاروانم ، هم سفر با تشنگانم
همنشین با عاشقانم یا حسین اللّه اکبر
گر چه زار و بی نوایم لیک تسلیم خدایم
مست و مشتاق لقایم یا حسین اللّه اکبر
طالبانت را نظر کن بر دل ایشان گذر کن
حفظشان از هر خطر کن یا حسین اللّه اکبر
زینبابایک نگاهی میکنی کوهی چو کاهی
گویمت با اشک و آهی یا حسین اللّه اکبر
این « کمال » روسیاهت آمده اندرو پناهت
گشته خاک زیر پایت یا حسین اللّه اکبر