شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
« در مرثیه حضرت فاطمة زهرا سلام اللّه علیها »
حاج کمال مشکسار
حاج کمال مشکسار( مرثیه ها )
12

« در مرثیه حضرت فاطمة زهرا سلام اللّه علیها »

ای سیّدۀ اطهر یا فاطمة ازهرا
ای شافعۀ محشر یا فاطمة ازهرا
ای نور خداوندی ای منبع خرسندی
ای دختر پیغمبر یا فاطمة ازهرا
ای مرکز معصومین ای بر تو ز حق تحسین
ای زوج تو شد حیدر یا فاطمة ازهرا
تو تمّ امامانی ، تو پرتو یزدانی
تو برهمه ای سرور یا فاطمة ازهرا
تو زهرۀ زهرائی ، تو همسر مولائی
تو از همگان برتر یا فاطمة ازهرا
تو حقّی و حق خواهی ، تو از همه آگاهی
تو ظاهری و مظهر یا فاطمة ازهرا
نورت به گرانقدری ، تاییده به هر عصری
تو بر همه ای مهتر یا فاطمة ازهرا
بودی تو ، نبُد عالم ، مولود تو هست آدم
هستی ز همه انوار یا فاطمة ازهرا
هستی ز تو پیدا شد ، دنیا ز تو بر پا شد
باشی به همه رهبر یا فاطمة ازهرا
هم اولو هم ثانی ، هم ثالث مروانی
هستند همه ابتر یا فاطمة ازهرا
بدبخت و تهی دستند ، چون خاطر تو خَستند
بودند چو بی باور یا فاطمة ازهرا
کردند توافق ها در پرده منافقها
تا بر تو زنند آذر یا فاطمة ازهرا
گویم به دلی پر خون زان کافر بس ملعون
مضروب شدی از در ، یا فاطمة ازهرا
سقط از تو شده محسن ، گریان شده انس و جن
از دیدن این منظر یا فاطمة ازهرا
تا شد فدکت مغصوب زان گمره بس مغضوب
گردید دو چشمت تر یا فاطمة ازهرا
آن تیره دل بی دین با سینه ای پر از کین
بنمود ترا مُضطَر یا فاطمة ازهرا
آن غاصب بیچاره ، شد چون شکمش پاره
کی بود کسش یاور یا فاطمة ازهرا
همواره بود از هو ، لعن ابدی بر او
درمسجد و بر منبر یا فاطمة ازهرا
ای نور دل طه شد بر تو جسارتها
زان چند تن کافر یا فاطمة ازهرا
باصورت همچون یاس ، میکرده ای خود دستاس
ای تازه گل احمر یا فاطمة ازهرا
بر پاست عزای تو نالیم برای تو
ای بحر پر از گوهر یا فاطمة ازهرا
گه برحسن گرییم ، گه بهر حسین نالیم
در فاجعه ای اکبر یا فاطمة ازهرا
زین واقعه شد حیدر ، سوزان چو گل احمر
پاشید ز چشم اخگر یا فاطمة ازهرا
کَه بر سر خود ریزیم اشک از مژه ها ریزیم
سوزیم ز پا تا سر یا فاطمة ازهرا
گاهی چو یکی مجنون در نارِ دلی پر خون
سوزنده در این مجمر یا فاطمة ازهرا
میکن نظری بر ما ای ساقیۀ کبری
ما راست تهی ساغر یا فاطمة ازهرا
صدّیقۀ کبرائی ، معصومۀ عظمائی
خوشبوتری از عنبر یا فاطمة ازهرا
ما را بنما درویش تا در ره حق بی خویش
گیریم ره دلبر یا فاطمة ازهرا
دیدست « کمال » تو ، در قلب جمال تو
ای ساقیۀ کوثر یا فاطمة ازهرا
دست من و دامانت ، جان من و قربانت
ای عاشق بر داور یا فاطمة ازهرا