« در مولود مسعود حضرت امام حسن مجتبی سلام اللّه علیه »
10
« در مولود مسعود حضرت امام حسن مجتبی سلام اللّه علیه »
ای مظهر خدا ای ، سِبط مصطفی
ای شبل مرتضی ، ای معدن سخا
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
بودی تو از ازل ، مرآت لَم یَزَل
اندر همه مِلَل ، بی مِثلُ و بی مَثَل
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای وارث علی ( ع ) ، حق از تو منجلی
دل از تو صیقلی ، حقّا توئی ولی
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای نورِ نورِ نور ، هستی بسی صبور
قلب از تو در سرور ، حلم از تو در ظهور
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
عالم نمود تست ، هستی ز بود تست
مستی زجود تست ، از حق درود تست
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
آن جمله انبیا ، در وقت ابتلا
خوانده ز دل ترا ، ای یار با صفا
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
در حق فنا توئی ، عین بقا توئی
بحر وفا توئی ، حق را بقا توئی
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای جانِ جانِ جان ، ای یار مهربان
ای دلبر جوان ، ای سیّد جنان
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
در مولدت شها ، ما را بده شفا
لطفی نما به ما ، ای معدن رضا
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای ماه گل رخان ، دل های عاشقان
گشته به هر مکان ، از شوق شادمان
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای یار آشنا ، در بزم ما بیا
هستیم بینوا ، کن دردمان دوا
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای پور بو تراب ، ما را از آن شراب
میکن دمی خراب ، تا دل شود کباب
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
جمعی پر از هوی ، مردود و بی حیا
نشناخته ترا ، ای نور کبریا
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
گوئیم بیدرنگ ، هرگز نبوده ننگ
صلح تو بهر جنگ ای کشته شرنگ
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
کار تو از خداست ، فرمان کبریاست
نی کارت از هوی است ، جاهل به ادّعاست
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
حق را توئی حصول ، ای زادۀ بتول
چون جدّ خود رسول ، عزمت بود قبول
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
روی تو روی او ، موی تو موی او
سوی تو سوی او ، خوی تو خوی او
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
تو نور سرمدی ، حق را تو اوحدی
تو پور احمدی ، معصوم امجدی
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
مهر تو مهر هو ، چهر تو چهر هو
فکر تو فکر هو ، ذکر تو ذکر هو
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای دلبر کریم ، ای رهبر عظیم
همواره از قدیم ، محتاج این دریم
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
از لطف تام خود ، از فیض عام خود
ما را ز جام خود ، می ده بنام خود
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
تا اینکه در جهان ، این مرغ جانمان
از تن شود روان ، پرّد در آسمان
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای یار بی ریا ، ای معدن وفا
ما را مکن رها ، از خود مکن جدا
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
دریا بمان ز جود ، ای قلزم وجود
در غیب و در شهود ، در بود و در نبود
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای شاه انس و جان ما را ز خود مران
در پیش خود بخوان ، در ظاهر و نهان
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای شاه بحر و بر ، بر ما نما گذر
میکن بما نظر ، ما را مران ز در
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
باشد « کمال » تو ، محو جمال تو
غرق جلال تو ، خواهد وصال تو
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای شافع خبیر ، زان نور بی نظیر
دست مرا بگیر، بخشا باین حقیر
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
ای پیر مرتضی ، ای نور مصطفی
پرسی کن از گدا ، تا یابد او تو را
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن
بر ما عطا کنی ، دردم دوا کنی
قرضم ادا کنی ، بهر خدا کنی
یا مجتبی حسن
یا مجتبی حسن