241
جاني پُر از زخم...
جانی پُراز زخمِ به چرک درنشسته ــ
چنینم.
اما فردای تو چه خواهد بود
گر به ناگاه
هم در این شبِ بی تسلا
پلاس برچینم؟ ــ
تداومِ بی علاجِ دلشوره یی سمج
یا طنینِ سرگردانِ لطمه ی صدایی تنها؟
هر چند صدا بر آب خواهد غلتید
و آب بر خاک می گذرد
که پژواکی ست پُراعتماد
از بشارتِ جاودانگی.
۳ خردادِ ۱۳۶۶