شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
بوتیمار
احمد شاملو
احمد شاملو( مدایح بی صله )
154

بوتیمار

چه لازم است بگویم
که چه مایه می خواهمت؟
چشمانت ستاره است و
دلت شک.
جرعه یی نوشیدم و خشکید.
دریاچه ی شیرین
با آن عطش که مرا بود
برنمی آمد،
می دانستم.
چه لازم بود بگویم
که چه مایه می خواستمش؟
۱۳۶۴