167
اين صدا
این صدا
دیگر
آوازِ آن پرنده ی آتشین نیز نیست
که خود از نخست اش باور نمی داشتم ــ
آهن
اکنون
نِشترِ نفرتی شده است
که دردِ حقارتش را
در گلوگاهِ تو می کاود.
□
این ژیغ ژیغِ سینه دَر
دیگر
آوازِ آن غلتکِ بی افسار نیز نیست
که خود از نخست اش باور نمی داشتم ــ
غلتکِ کج پیچ
اکنون
درهم شکننده ی بردگانی شده است
که روزی
با چشمانِ بربسته
به حرکت
نیرویش داده اند.