شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل ۳۹۶
وحشی
وحشی( غزلیات )
118

غزل ۳۹۶

ای آنکه عرض حال من زار کرده ای
با او کدام درد من اظهار کرده ای
آزاد کن ز راه کرم گر نمی کشی
ما را چه بی گناه گرفتار کرده ای
تا من خجل شوم که بد غیر گفته ام
دایم سخن ز نیکی اغیار کرده ای
تا جان دهم ز شوق چو این مژده بشنوم
آهنگ پرسش من بیمار کرده ای
وحشی به کار غیر اگر شهره ای چه شد
نقد حیات صرف در این کار کرده ای