شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل ۳۸۳
وحشی
وحشی( غزلیات )
357

غزل ۳۸۳

گر طی کنم طریق ادب را چه می کنی
رانم دلیر رخش طلب را چه می کنی
گر من به دل فرو نخورم دشنه های ناز
آن غمزهٔ حریص غضب را چه می کنی
گیرم ز ناز منع توان کرد حسن را
چشم نیازمند طلب را چه می کنی
با چشم شوخ نیز گرفتم بر آمدی
آن خندهٔ نهانی لب را چه می کنی
ای بی سبب اسیر کش بیگناه سوز
پرسند اگر به حشر سبب را چه می کنی
عجز و نیاز روزم اگر بی اثر بود
تأثیر گریهٔ دل شب را چه می کنی
وحشی گرفتم آنکه تو از ننگ مدعی
بستی زبان ز شعر لقب را چه می کنی