شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل ۲۲
وحشی
وحشی( غزلیات )
131

غزل ۲۲

سد حیف از محبت بیش از قیاس ما
با بیوفای حق وفا ناشناس ما
بودی به راه سیل بسی به که راه او
طرح بنای عشق محبت اساس ما
عیبش کنند ناگه و باشد به جای خویش
گو دور دار اطلس خویش از پلاس ما
ما را به دست رشک مده خود بکش به جور
اینست از مروت تو التماس ما
کفران نعمتش سبب قطع وصل شد
زینش بتر سزاست دل ناسپاس ما
ترسم که نایدش به نظر بند پاره نیز
دارد اگر نگاه تو زینگونه پاس ما
وحشی ازین عزا بدرآییم ، تا به کی
باشد کهن پلاس مصیبت لباس ما