175
از سبز به سبز
من در این تاریکی
فکر یک بره روشن هستم
که بیاید علف خستگی ام را بچرد.
من در این تاریکی
امتداد تر بازوهایم را
زیر بارانی می بینم
که دعاهای نخستین بشر را تر کرد.
من در این تاریکی
درگشودم به چمن های قدیم،
به طلایی هایی، که به دیوار اساطیر تماشا کردیم.
من در این تاریکی
ریشه ها را دیدم
و برای بته نورس مرگ، آب را معنی کردم.