شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳۵
سنایی
سنایی( قصاید و قطعات )
117

شمارهٔ ۳۵

آمد آن رگ زن مسیح پرست
تیغ الماس گون گرفته به دست
کرسی افگند و بر نشست بر او
بازوی خواجهٔ عمید ببست
نیش درماند و گفت: «عز علی»
این چنین دست را نیابد خست
سر فرو برد و بوسه ای دادش
خون ببارید از دو دیده به طشت