48
غزل شمارهٔ ۶۴۱۰
افشان خال بر رخ آن دلربا ببین
در روز اگر ستاره ندیدی بیا ببین
با غیر التفات نماید به رغم من
در مدعی نظر کن و در مدعا ببین
بیمار را چو پرسش بیمار رسم نیست
گاهی به چشم خویشتن از چشم ما ببین
تا کی توان به مردم بیگانه شد طرف؟
گاهی به سهو هم طرف آشنا ببین
با قامت تو سرو به دعوی برآمده است
ترکیب را نظر کن و اندام را ببین!
صائب حریف آه ندامت نمی شوی
در ابتدا به عاقبت کارها ببین