63
غزل شمارهٔ ۳۸۳۴
شکوفه از افق شاخسار پیدا شد
ستاره سحر نوبهار پیدا شد
ز سبزه خط تراشیده چمن سر کرد
ز لاله خال لب جویبار پیدا شد
نشانه پی گلگون برق سیر بهار
ز مشرق جگر لاله زار پیدا شد
ز لاله در بن هر خار از ترشح ابر
هزار جرعه می بی خمار پیدا شد
نسیم پیرهن مصر شد ز فیض بهار
اگر ز دامن صحرا غبار پیدا شد
به زیر سقف نشستن ز بی شعوریهاست
کنون که سایه ابر بهار پیدا شد
ز خاک، ریشه اشجار از صفای بهار
چو رشته از گهر آبدار پیدا شد
ز جوش لاله گرانبار شد چنان دل سنگ
که تاب در کمر کوهسار پیدا شد
درین چمن به نسب نیست زادگی صائب
ز خار و خس گل آتش عذار پیدا شد