46
غزل شمارهٔ ۳۸۱۹
به ناله ای ز دل ما چه درد می خیزد؟
ز یک نسیم چه مقدار گرد می خیزد؟
نگاه نرگس نیلوفری کشنده ترست
که فتنه از فلک لاجورد می خیزد
اگر چو صبح کشم آفتاب را در بر
همان ز سینه من آه سرد می خیزد
چو شمع موی سرم آتشین به چشم آید
ز خاک سوختگان سبزه زرد می خیزد
سپهر سفله که باشد که دست من گیرد؟
ز خاک، مرد به امداد مرد می خیزد
خرابی دل ما لشکری نمی خواهد
ز نام سیل ازین خانه گرد می خیزد
نمی رسند به درد سخن سخن سنجان
وگرنه ناله صائب ز درد می خیزد