54
غزل شمارهٔ ۱۲۹۴
هیچ نخلی همچو رز در بوستان چالاک نیست
هیچ دستی در جهان بالای دست تاک نیست
همچو قمری گردن ما در خم طوق وفاست
صید ما را سرکشی از حلقه فتراک نیست
سبحه چون مار سیه بر دست ما پیچیده است
ورنه چین نارسایی در کمند تاک نیست
حسن او بی صنعت مشاطه عالمسوز شد
آتش گل زیر بار منت خاشاک نیست
همچو صائب با مفرح سر کن و سرسبز باش
هیچ زهری بهر اهل فکر چون تریاک نیست