144
تکه ۱۹
من این نامه که اکنون می نویسم
به آب چشم پر خون می نویسم
ازین در بر نوشتم نامه لیکن
نه آن سوزست کاکنون می نویسم
به عذرا درد وامق می نمایم
به لیلی حال مجنون می نویسم
نگارا قصهٔ خود را به خدمت
نمی دانم که تا چون می نویسم
تو بپذیر، ارچه من عذری نیارم
تو خوش خوان، گرچه من دون می نویسم