شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۲ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۴۰- سورة المؤمن- مکیة )
114

۲ - النوبة الاولى

قوله تعالى: رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ بردارنده درجه‏ها افزونى زبر یکدیگر بندگان را خداوند عرش است، یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ مى‏افکند پیغام که زندگانى دلهاست از سخن و فرمان خویش، عَلى‏ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ برو که خواهد از بندگان خویش، لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ (۱۵) تا آگاه کند مردمان را از روز هم دیدارى.
یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ آن روز که آشکارا باشند ایشان چشمها یکدیگر را، لا یَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْ‏ءٌ پوشیده نماند بر اللَّه از ایشان هیچ چیز، لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ اللَّه گوید: که راست پادشاهى امروز؟ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (۱۶) هم خود گوید: اللَّه راست آن یگانه میراننده فروشکننده کم آورنده.
الْیَوْمَ تُجْزى‏ و گوید امروز پاداش دهند، کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ هر تنى را بآنچه کرد، لا ظُلْمَ الْیَوْمَ ستم نیست امروز بر کس، إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ (۱۷) اللَّه آسان توان زود شمارست.
وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ آگاه کن ایشان را و بترسان از ان روز نزدیک آمده، إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ آن گه که دلها بر گلوها آید، کاظِمِینَ از بیم و اندوه، نفس خود فرو میگیرند، ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ ناگرویدگان را آن روز هیچ دوست نیست که ایشان را بکار آید، وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ (۱۸) و نه هیچ شفیع که بسخن او کار کنند.
یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ میداند خیانت چشمها در نگرستن، وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ (۱۹) و آنچه مى‏نهان دارد دلها.
وَ اللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ و اللَّه براستى و درستى و سزا کار راند، وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ و ایشان که ناگرویدگان ایشان را مى‏خدایان خوانند فرود ازو، لا یَقْضُونَ بِشَیْ‏ءٍ هیچ کار نرانند و هیچ کار بر نگزارند و نتوانند، إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (۲۰) اللَّه اوست که شنواست و بینا.
أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ به نروند در زمین؟ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ تا ببینند که چون بود سرانجام ایشان که پیش از ایشان بودند، کانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً ایشان سخت نیروتر بودند ازینان، وَ آثاراً فِی الْأَرْضِ و با نشانهاتر بودند در زمین در داشت و در توان، فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ فرا گرفت اللَّه ایشان را بگناهان ایشان، وَ ما کانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ (۲۱) و هیچ باز پوشنده‏اى نبود که ایشان را از اللَّه باز پوشیدى.
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آن بآن بود بایشان، کانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ که بایشان مى‏آمد پیغامبران بپیغامها و نشانهاى روشن، فَکَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بنگرویدند تا اللَّه فراگرفت ایشان را، إِنَّهُ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقابِ (۲۲) که او با نیروى است سخت‏گیر.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآیاتِنا فرستادیم موسى را بسخنان و نشانهاى خویش، وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ (۲۳) و حجتى آشکارا.
إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ بفرعون و هامان و قارون، فَقالُوا ساحِرٌ کَذَّابٌ (۲۴) گفتند جادوى است دروغ زن. فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا چون بایشان آمد موسى به پیغام راست از نزدیک ما، قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ فرعون گفت و هامان: بکشید پسران ایشان که بموسى گرویده‏اند، وَ اسْتَحْیُوا نِساءَهُمْ و دختران ایشان زنده گذارید، وَ ما کَیْدُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ (۲۵) و نیست کوشش و ساز ناگرویدگان مگر در بیراهى و بیهودگى.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ فرعون گفت ملاء خویش را: ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسى‏ گذارید مرا تا بکشم موسى را، وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ و موسى را گوئید تا خداى خویش را خواند آن گه، إِنِّی أَخافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ که من مى‏ترسم که کیش شما جدا کند و بگرداند، أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسادَ (۲۶) و در زمین مصر دو گروهى و تباهى پدید آید.
وَ قالَ مُوسى‏ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ موسى گفت: من فریاد میخواهم و زینهار بخداوند خویش و خداوند شما، مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسابِ (۲۷) از هر گردنکشى که بنمى گرود بروز شمار.
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ مردى گفت گرویده بخداى از کسان فرعون، یَکْتُمُ إِیمانَهُ که ایمان خویش نهان میداشت: أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ مى‏بکشید مردى را از بهر آنکه میگوید خداوند من اللَّه؟
وَ قَدْ جاءَکُمْ بِالْبَیِّناتِ مِنْ رَبِّکُمْ و بشما آورد نشانها و معجزتهاى آشکارا از خداوند شما، وَ إِنْ یَکُ کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ و اگر مى‏دروغ گوید دروغ او او را زیان دارد، وَ إِنْ یَکُ صادِقاً و اگر مى‏راست گوید، یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ کمینه آنست که بشما رسد لختى از ان عذاب که شما را وعده میدهد، إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی اللَّه راه ننماید و نه کار سازد، مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ (۲۸) کسى را که گزاف کار است دروغ زن.
یا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ اى قوم شما راست امروز پادشاهى، ظاهِرِینَ فِی الْأَرْضِ و شما بر زمین غالب، فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا پس آن کیست که فریاد رسد و ما را یارى دهد از سخت گرفتن اللَّه اگر بما آید، قالَ فِرْعَوْنُ فرعون گفت: ما أُرِیکُمْ إِلَّا ما أَرى‏ ننمایم شما را مگر آنچه صواب مى‏بینم و راست، وَ ما أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشادِ (۲۹) و راه ننمایم شما را مگر براه راستى.
وَ قالَ الَّذِی آمَنَ یا قَوْمِ این مرد گفت که گرمیده بود: اى قوم، إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ من بر شما میترسم، مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ (۳۰) از روزى چون روزهاى سپاههاى کفر که پیش از شما بودند.
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ چون روز قوم نوح و قوم هود و قوم صالح و ایشان که پس ایشان بودند، وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ (۳۱) اللَّه بیداد خواه نیست رهیکان را.
وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ اى قوم من میترسم بر شما، یَوْمَ التَّنادِ (۳۳) از روزى که یکدیگر را مى‏باز خوانید در بیچارگى و زارى.
یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ روزى که از بیم پشتها بر میگردانید، ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ و شما را از اللَّه نگاه دارنده‏اى نه، وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (۳۳) و هر که اللَّه او را بى‏راه کرد او را هیچ راه نماینده نیست.
وَ لَقَدْ جاءَکُمْ یُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَیِّناتِ و آمد بشما یوسف پیش ازین به پیغامهاى روشن، فَما زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِمَّا جاءَکُمْ بِهِ هموار در گمان بودید از آنچه آورد او بشما، حَتَّى إِذا هَلَکَ تا آن گه که بمرد، قُلْتُمْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا گفتید که اللَّه پس او فرستاده‏اى نفرستد، کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ هم چنان بى‏راه کند اللَّه مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ (۳۴) کسى را که گزاف کار بود بگمان.
الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ ایشان که پیکار میکنند در نشانهاى اللَّه، بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ بى‏حجتى که از آسمان آمد بایشان درستى آن را، کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِینَ آمَنُوا سخنى سخت زشت است نزدیک خداى و نزدیک گرویدگان، کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ هم چنان مهر مینهد اللَّه، عَلى‏کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ (۳۵) بر دل هر گردن کشى خود کامه‏اى کامکار.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا هامانُ ابْنِ لِی صَرْحاً فرعون گفت اى هامان بر او راز من طارمى، لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبابَ (۳۶) تا مگر من بدرها رسم.
أَسْبابَ السَّماواتِ درهاى آسمان، فَأَطَّلِعَ إِلى‏ إِلهِ مُوسى‏ تا مگر مرا دیدار افتد بخداى موسى، وَ إِنِّی لَأَظُنُّهُ کاذِباً و من مى‏پندارم موسى را که دروغ میگوید، وَ کَذلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ هم چنان برآراستند فرعون را بد کرد او، وَ صُدَّ عَنِ السَّبِیلِ و برگردانیدند او را از راه راست، وَ ما کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبابٍ (۳۷) و دستان گرى فرعون نبود مگر در تباهى و نیستى.