شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۸ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۲- سورة البقره‏ )
111

۸ - النوبة الاولى

قول تعالى: وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ و سایه کردیم بر شما میغ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ فرو فرستادیم بر شما از میغ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏ ترنجبین و مرغ سلوى: کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ میخورید از پاکیها و خوشیها از آنچه شما را روزى کردیم بى رنج بردن و بى جستن وَ ما ظَلَمُونا و ستم نه بر ما کردند وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ لکن ستم بر خویشتن کردند.
وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا و گفتیم ایشان را که در روید هذِهِ الْقَرْیَةَ درین شهر بیت المقدس فَکُلُوا مِنْها میخورید از آن حَیْثُ شِئْتُمْ هر جا که خواهید رَغَداً آسان و فراخ، وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً و چون در روید پشت خم داده در روید، وَ قُولُوا حِطَّةٌ و مى‏گویید حطّه حطّه فرو نه از ما گناهان نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ تا بیامرزیم شما را گناهان شما وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ و ما نیکو کاران را به نیکویى بیفزائیم.
فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا بدل کردند آن ستمکاران آن سخن که ایشان را فرمودیم قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ بسخنى جز زانک ایشان را گفتند فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فرو فرستادیم بر ایشان که بر خود ستم کردند رِجْزاً مِنَ السَّماءِ عذابى از آسمان بِما کانُوا یَفْسُقُونَ بآنچه از فرمان بیرون شدند.
وَ إِذِ اسْتَسْقى‏ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ موسى آب خواست قوم خویش را در تیه فَقُلْنَا گفتیم او را اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ عصاى خود بر سنک زن فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ پس از آن بیرون گشاد اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً دوازده چشمه، قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ مردمان همه میدانستند هر سبطى آبشخور ایشان کُلُوا وَ اشْرَبُوا ایشان را گفتند میخورید و مى‏آشامید مِنْ رِزْقِ اللَّهِ از آنچه روزى داد اللَّه شما را بى رنج و بى جستن، وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ و بگزاف و تباهکارى و خود کامى در زمین مروید.
وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى‏ موسى را گفتید لَنْ نَصْبِرَ عَلى‏ طَعامٍ واحِدٍ شکیبایى نمیتوانیم کرد بر یک طعام، فَادْعُ لَنا رَبَّکَ خداوند خود را خوان و از وى خواه یُخْرِجْ لَنا تا بیرون آرد ما را مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ از آنچه زمین رویاند از خود مِنْ بَقْلِها از تره آن وَ قِثَّائِها و خیار آن وَ فُومِها و گندم آن وَ عَدَسِها و دانچه آن وَ بَصَلِها و پیاز آن، قالَ گفت أَ تَسْتَبْدِلُونَ مى بدل جویید الَّذِی هُوَ أَدْنى‏ آنچه بدتر است بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ از آن چیزى که بهست، اهْبِطُوا مِصْراً از آن تیه و بیابان فروشید در شهر فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ که شما را دهند آنچه میخواهید وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ و بریشان زدند خوارى در دلهاى خلق و سستى در چشمها وَ الْمَسْکَنَةُ و فرومایگى و فروتنى وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ و خویشتن بخشم خدا آوردند و بخشم خدا باز گشتند.
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ آن بدان بود که بآیات و سخنان خداوند خویش کافر مى‏شدند، وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ و میکشتند پیغامبران خود را بجور و دلیرى نه بحق، ذلِکَ بِما عَصَوْا این آن بود که سر کشیدند از پذیرفتن حق وَ کانُوا یَعْتَدُونَ و اندازه مى درگذشتند.