شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
ناتوان
پروین اعتصامی
پروین اعتصامی( مثنویات، تمثیلات و مقطعات )
131

ناتوان

جوانی چنین گفت روزی به پیری
که چون است با پیریت زندگی
بگفت اندرین نامه حرفی است مبهم
که معنیش جز وقت پیری ندانی
تو، به کز توانائی خویش گوئی
چه میپرسی از دورهٔ ناتوانی
جوانی نکودار، کاین مرغ زیبا
نماند در این خانهٔ استخوانی
متاعی که من رایگان دادم از کف
تو گر میتوانی، مده رایگانی
هر آن سرگرانی که من کردم اول
جهان کرد از آن بیشتر، سرگرانی
چو سرمایه ام سوخت، از کار ماندم
که بازی است، بی مایه بازارگانی
از آن برد گنج مرا، دزد گیتی
که در خواب بودم گه پاسبانی