89
غزل شمارهٔ ۲۲۵
پرسش خسته ای روا باشد
که درین درد بی دوا باشد
بنماید ترا، چنانکه تویی
اگر آیینه را صفا باشد
بی قفا روی نیست در خارج
وندر آیینه بی قفا باشد
اندر آیینه هیچ ننماید
که نه آیین شهر ما باشد
در صفا نیست صورت دوری
دوری از ظلمت هوا باشد
این جدایی ز کندی روشست
روش عارفان جدا باشد
از ختایی خطت اگر دویی است
این دوبینی ازین خطا باشد
نشود اوحدی ز مهرش دور
تا ازو ذره ای بجا باشد