141
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
بشنو سؤال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیده است چشمه ای که درو نیست هیچ آب
چشمه است و آب نیست، پس این چشمه چون بود؟
این نکته ای است طرفه و بی هیچ پیچ و تاب
گاهی پدید باشد و گاهی نهان شود
دادم نشانی ای به مثل همچو آفتاب