159
عریضه
آه ای بلیغ سبز
ای سهل ممتنع
ای سوره ی نگاشته بر پرنیان شب
ای ایه ی نوشته به لوح سحرگهان
ای چامه ی سروده به مدح چهار فصل
ای دفتر گشوده بر اوصاف آسمان
ای بر حروف موج تو ، هر مرغ نقطه ای
ای از پیام ابر تو ، هر قطره ، ایتی
ای از غم غیاب و حدیث حضور تو
هر لحظه بر صحیفه ی ساحل ، حکایتی
ای سبز ، ای فصیح
ای مطلع بلند تغزل
ای معنی عمیق حماسه
ای زادگاه واژه ی خورشید
ای تکیه گاه قافیه ی ماه
ای ایت رسایی و شیوایی بیان
ای بحر با دو معنی و یک صورت
ای محمل تبانی الفاظ
ای مجلس سماع معانی
ای مفصل گسستن و پیوستن کلام
ای معنی شکستن اوزان
ای جمله ی دراز درخشان
گنجیده در میان هلالین شرق و غرب
ای حرف ربط جنگل با کوه و کهکشان
ای شهر واژگونه ی آفاق
با آن کتیبه های نگونسار
با آن کتیبه های پر از شوکت و شکست
پوشیده از خطوط و نقوش ستارگان
ای آسمان سبز معلق
ای هم تو طاق بستان ، هم باغ باستان
ای شعر ، ای عصاره ی جوشان
سیال تر ز شیره ی جادویی حیات
در ریشه ی درخت
در من ، طنین بانگ ترت را فرو فکن
ای شیر ، ای نجیب خروشان
افشانده یال در وزش بادهای سخت
جسم مرا فروکش ، روح مرابنوش
نای مرا به دندان بخراش و برخروش
زنجیر انقیاد مرا از زمین بکن
وین زورق وجود هراسنده ی مرا
بر صخره ی طلایی خورشید درشکن
ای پستی ، ای بلندی ، ای خوف ، ای خطر
ای سبز ، ای خزر