73
غزل شمارهٔ ۲۹۱۶
مرحبا ای پرده تو آن پرده ای
کز جهان جان نشان آورده ای
برگذر از گوش و بر جان ها بزن
ز آنک جان این جهان مرده ای
درربا جان را و بر بالا برو
اندر آن عالم که دل را برده ای
ماه خندانت گواهی می دهد
کان شراب آسمانی خورده ای
جان شیرینت نشانی می دهد
کز الست اندر عسل پرورده ای
سبزه ها از خاک بررستن گرفت
تا نماید کشت ها که کرده ای