115
غزل شماره ۱۶۸
بر قامت تو شد راست دنیای کن فکانی
بر تارک تو زیبا است اکلیل من رآنی
از یکدمت نخستین جانبازی است برطین
چون زهرهٔ ریاحین از باده مهرگانی
هستی بر انبیا شه فرمانبرت که و مه
تاج تولی مع اللّه حق را تو نور ثانی
برتر نشست از املاک شاه سریر لولاک
آن شب که شد برافلاک از بزم ام هانی
شرع تو نسخ ادیان کرد آنچنان که ریزان
گردد ورق ز اغصان در صرصر خزانی
غیر هواش یکسر از سرفکن به آذر
اسرار خاک آن در به زاب زندگانی