102
غزل شمارهٔ ۹۸
هنوزت نرگس اندر عین خوابست
هنوزت سنبل اندر پیچ و تابست
هنوزت آب درآتش نهانست
هنوزت آتش اندر عین آبست
هنوزت خال هندو بت پرستست
هنوزت چشم جادو مست خوابست
هنوزت سنبل مشگین سمن ساست
هنوزت برگ گل سنبل نقابست
هنوزت ماه در عقر مقیمست
هنوزت عقرب اندر اضطرابست
هنوزت گرد گل گرد عبیرست
هنوزت لاله در مشگین حجابست
هنوزت بر مه از شب سایبانست
هنوزت برگل از سنبل طنابست
هنوزت لب دوای درد دلهاست
هنوزت رخ برای شیخ و شابست
هنوزت ماه در اوج جمالست
هنوزت شب نقاب آفتابست
هنوزت شکر اندر پر طوطیست
هنوزت برقمر پر غرابست
هنوزت در دل خواجو مقامست
هنوزت با دل خواجو عتابست