82
غزل شمارهٔ ۵۳۷
نه مرا بر سر کوی تو به جز سایه جلیس
نه مرا در غم عشق تو به جز ناله انیس
نزد خسرو نبود هیچ شکر جز شیرین
پیش رامین نبود هیچ گل الا رخ ویس
گر نه هدهد ز سبا مژدهٔ وصل آرد باز
که رساند بسلیمان خبری از بلقیس
مهر ورزان چو جمال تو بها می کردند
روی چون ماه ترا مشتری آمد برجیس
پیش چین سر زلف تو نیرزد بجوی
نافهٔ مشک ختا گر چه متاعیست نفیس
باغ دور از تو بر مدعیان فردوسست
خار و خس برگ گل و لاله بود نزد خسیس
بر سر کوی خرابات مغان خواجو را
کاسه آنگاه شود پر که تهی گردد کیس