« معجزه حضرت رسول اکرم ( ص ) که در جنگ تبوک جوان » « شهیدی را زنده میفرماید »

جابر و عمّار ، ابوذر هر سه تا

این روایت گفته با صدق و صفا

که به مسجد ، در حضور مصطفی

با صحابه دور هم بودیم ما

حضرتش ما را نصیحت مینمود

با کلامش از همه دل می ربود

از کلام اللّه میگفت آنجناب

تا بیاموزد به ما درس صواب

از خدا ناگاه جبریل امین

برمحمد گشت نازل بر زمین

گفت : گفته حق سه روزه بیدرنگ

جمله آماده شوید از بهر جنگ

چونکه ازکفار نک جمعی کثیر

از پی حرب آمده با یک امیر

نام آن باشد مکید و کافر است

با گروهی در تبوک او حاضر است

مشرکند و کافراند و دشمن اند

جمله در بند تو و ما ومن اند

جنگ را با این خسان آسان مگیر

حمله ای کن ، ساز ایشان را اسیر

پیش دستی کن به ایشان در نبرد

جمله مقهور تواند و روی زرد

چون رسول از حق شنیدی این صدا

با منادی گفت : اینک کن ندا

گرد هم باشند خیل مسلمین

در سفر آیند روز سومین

جمع شد چون لشکر اسلامیان

بسته بهر حق کمر را بر میان

شد به منبر ختم کلّ مرسلین

خطبه ای خواندی به صوتی دلنشین

بعد شکر نعمت خلّاق دین

گفت با شوق و شعف کای مسلمین :

آمده امری ز سوی کردگار

که روم من با شما در کارزار

در تبوک است این نبرد سهمناک

با مکید امّا ندارم هیچ باک

در مدینه منتشر شد این خبر

مسلمین بستند در خدمت کمر

متن