« عید سعید غدیر حضرت علی علیه السلام»
9
« عید سعید غدیر حضرت علی علیه السلام»
ساقی بده از جود مرا بادۀ نابی
تا بیخود و مدهوش شود مست و خرابی
پس از جگر خویش خورد سیخ کبابی
مستانه بزن نعره به آهنگ رٌبابی
برگو که به میخانه کنون خٌمِ غدیر است
کامروز علی بر همه مولا و امیر است
نایی ز نیم نالۀ جانسوز نوا کن
زان نغمه رحمان همه را پر ز صدا کن
شوری به جهان زین نی بیخویش به پا کن
پس خود زنی خویشتن خویش ندا کن
برگو که به میخانه کنون خٌمِ غدیر است
کامروز علی بر همه مولا و امیر است
ای آنکه به توحید خود از جمله جدائی
در صورت مخلوق عیان بی من و مائی
بی جا و مکانی و ولی در همه جائی
در سِرِّ ضمیر چو منِ بی سر و پائی
برگو که به میخانه کنون خٌمِ غدیر است
کامروز علی بر همه مولا و امیر است
هر چند که امواج از این بحر جدا نیست
امواج سراب است و به خود هیچ به پا نیست
زیرا که در این مُلک کسی غیر خدا نیست
ای آنکه کسی جز تو سزاوار ثنا نیست
برگو که به میخانه کنون خٌمِ غدیر است
کامروز علی بر همه مولا و امیر است
یارب ، به دو چشم تَرِ مردان خدائی
یا رب ، به فداکاری رندان فدائی
یا رب ، به گدایان تو در حال گدائی
یا رب ، به فنایان تو در عین بقائی
برگو که به میخانه کنون خٌمِ غدیر است
کامروز علی بر همه مولا و امیر است
ای آن که به غیر از تو مرا هیچکسی نیست
ای آن که به غیر از تو مرا دادرسی نیست
ای آن که به ذات تو مرا دسترسی نیست
ای آن که مرا غیر تو در سر هوسی نیست
برگو که به میخانه کنون خٌمِ غدیر است
کامروز علی بر همه مولا و امیر است
میکن نظری از کرم خود به «کمالت»
تا بنگرد از چشم درون نور جمالت
میسوز ورا از تف انوار جلالت
آن گه به اشارات و رموز خط و خالت
برگو که به میخانه کنون خٌمِ غدیر است
کامروز علی بر همه مولا و امیر است