« در مولود مسعود حضرت هادی سلام اللّه علیه »
13
« در مولود مسعود حضرت هادی سلام اللّه علیه »
ای جلوۀ خدا ، ای نور مصطفی
ای پور مرتضی ، ای منبع ولا
یا هادی الام
از ما به تو سلام
ای نوگل رسول ، ای زادۀ بتول
مات از تو شد عقول ، حق از تو شد حصول
یا هادی الام
از ما به تو سلام
ای پور بو تراب ، ما را بده شراب
هر لحظه بی حساب ، تا دل شود کباب
یا هادی الام
از ما به تو سلام
ای مظهر حسن ، ای شاه ممتحن
مولای مرد و زن ، فرماندۀ زمن
یا هادی الام
از ما به تو سلام
ای جلوۀ حسین ، ای نور عالمین
ای عینِ عینِ عین ، ای پور صادقین
یا هادی الام
از ما به تو سلام
نامت بود علی ، حق از تو منجلی
دل از تو صیقلی ، حقّا توئی ولی
یا هادی الام
از ما به تو سلام
احسان تو قدیم ، الطاف تو عمیم
انعام تو عظیم ، اکرام تو قدیم
یا هادی الام
از ما به تو سلام
تو هادی زمان ، تو شاه لامکان
تو ربّ انس و جان ، تو جانِ جانِ جان
یا هادی الام
از ما به تو سلام
ما را تو رهبری ، ما را تو مهتری
ما را تو سروری ، ما را تو دلبری
یا هادی الام
از ما به تو سلام
دست خدا توئی ، بحر صفا توئی
نور بقا توئی ، مست لقا توئی
یا هادی الام
از ما به تو سلام
ای مرکز ثواب ، ما را بده جواب
از آن شراب ناب ، ما را نما خراب
یا هادی الام
از ما به تو سلام
مقصود ما توئی ، معهود ما توئی
محمود ما توئی ،معبود ما توئی
یا هادی الام
از ما به تو سلام
آن جمله انبیاء ، در وقت ابتلا
خوانده ز دل تو را ، تا رسته از بلا
یا هادی الام
از ما به تو سلام
آدم که بُد پدر ، بوده تو را پسر
تو کردیش نظر ، تا رست از خطر
یا هادی الام
از ما به تو سلام
نوح نبی مدام ، کرده به تو سلام
بگرفته از تو جام ، تو دادیش پیام
یا هادی الام
از ما به تو سلام
گشته ترا خلیل ، از جان و دل دخیل
کرده ترا وکیل ، تا گشتیش کفیل
یا هادی الام
از ما به تو سلام
یوسف ز قعر چاه ، رفته به اوج ماه
دادی تواش پناه ، ورنه شدی تباه
یا هادی الام
از ما به تو سلام
موسی به کوه طور ، میرفت در حضور
میبود در سرور ، بگرفته از تو نور
یا هادی الام
از ما به تو سلام
عیسای مهربان ، همواره در جهان
میداشت هر زمان ، ذکر تو بر زبان
یا هادی الام
از ما به تو سلام
در مولدت شها ، در ارض و در سما
از جانب خدا ، جشنی شده به پا
یا هادی الام
از ما به تو سلام
اندر حریم تو ، یار فهیم تو
عبدالعظیم تو ، بوده ندیم تو
یا هادی الام
از ما به تو سلام
مرد خدا توئی ، در حق فنا توئی
کوه صفا توئی ، بحر سخا توئی
یا هادی الام
از ما به تو سلام
ای ساقی خدا ، در بزم ما بیا
جامی بده به ما ، کن دردمان دوا
یا هادی الام
از ما به تو سلام
در ملکت وجود ، هر بود و هر نبود
بهر تو در سجود ، از ما به تو درود
یا هادی الام
از ما به تو سلام
آئیم سوی تو ، بینیم کوی تو
بوسیم روی تو ، بوئیم موی تو
یا هادی الام
از ما به تو سلام
میکن به ما نظر ، ای شاه بحر و بر
ای نخبۀ بشر ، ما را مران ز در
یا هادی الام
از ما به تو سلام
ما بندۀ توئیم ، شرمنده توئیم
درماندۀ توئیم ، تا بندۀ توئیم
یا هادی الام
از ما به تو سلام
رَبُّ الفَلَق توئی ، نور شفق توئی
هم ماسبق توئی ، محبوب حق توئی
یا هادی الام
از ما به تو سلام
خواهد گدای تو ، ملک رضای تو
دائم برای تو ، افتد بپای تو
یا هادی الام
از ما به تو سلام
ای مظهر جلال ، ای محبط جمال
از جان و دل « کمال » خواهد ز تو وصال
یا هادی الام
از ما به تو سلام