شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
« جلب رضای خداوند به وسیلۀ مقرّبینش »
حاج کمال مشکسار
حاج کمال مشکسار( جلب رضای خداوند به وسیله مقربینش )
14

« جلب رضای خداوند به وسیلۀ مقرّبینش »

ای « کمال » از نصل حق منصور باش
از دم وجدان خود مأمور باش
همدم خوبان شو از راه درون
مرتبط باش و همه مسرور باش
باش عاشق بر همه از راه دل
روز و شب در عشق و عیش و سور باش
با همه خلق خدا نیکی نما
بهر خدمت دائماً پر شور باش
وحدت حق را به جان و دل پذیر
اندرین ره ناظرو منظور باش
همدلی کن با تمام عاشقان
از منافق تا توانی دور باش
من نگویم کن به ایشان دشمنی
گویمت از دید آنها کور باش
روز و شب از بادۀ عشق خدا
همچو چشم مهوشان مخمور باش
از درون بشنو صدای کردگار
چون کلیم اللّه به کوه طور باش
در ره وحدت چو روح اللّه ، تو
از سر عشق ، آن پدر را پور باش
چون محمّد دائماً در ذکر حق
عاشقانه ذاکر و مذکور باش
روز و شب در عشق مولانا علی
چون کمیلش عاشقی معذور باش
از جمال بی مثال فاطمه
همچو فزّه بی نیاز از حور باش
چون حسن فرزند دلبند علی
دائماً درحلم حق مأجور باش
در ره عشق حسین بن علی
کابلی درویش شو ، مشهور باش
تو ز انوار علی بن حسین
مثل ابراهیم ادهم نور باش
همچو باقر آن شکافندۀ علوم
در طریق علم حق منشور باش
بر در صادق تو از صدق و صفا
عاشق دیوانه چون طیفور باش
درپی کاظم چو بُشر از راه دل
پا برهنه میدو و محرور باش
در ره عشق علی موسی الرضا
همچو کرخی تابع دستور باش
تو ز جود و لطف ذیجود جواد
کن تقاضا تا ابد مغفور باش
از جناب هادی آن نور هدی
در هدایت دم بدم معمور باش
از کف ساقی جناب عسکری
خویشتن مست از می کافور باش
با سلیمان زمان مهدیّ دین
مرتبط از راه دل چون مور باش
چون ورادیدی به چشم پاک دل
در تجرّد تا قیامت عور باش
چون شنیدی صوت او را از درون
واقف از اسرار نفخ صور باش
چون شدی از عشق او بی خویشتن
مست تر از بادۀ انگور باش
زین عسل کامت چو شیرین شد از او
ده عسل با خلق و چون زنبور باش
چونکه گفت او از زبانت ای« کمال »
در سخن گفتن یکی ناقور باش