12
« لا اله الا اللّه »
ظاهر و باطن توئی و اول و آخِر
غیر تو نبود کسی عیان ز مظاهر
از همه اشیا شدست روی تو پیدا
وز همه ذرّات گشته روی تو ظاهر
جز تو نباشد کسی به داخل و خارج
جز تو ندیده کسی مجیر و مجاور
حامد و محمود و حمد جز تو کسی نیست
تا که بگویند غیر از این به منابر
نیست به غیر از تو عشق و عاشق و معشوق
تا بنویسند در کتاب و دفاتر
از گل و از خار ، روی خوب تو پیدا است
جلوه گر هستی زروی مسلم و کافر
صورت زیبای خویش را بنمودی
غیر تو کس نیست بر جمال تو ناظر
میخوری از دست خویش بادۀ وحدت
ساقی و میخانه خود توئی به معابر
حیّ و قدیم و رحیم و قادر و عالم
عادل و هم عاشقیّ و با ذل و غافر
خود تو بگو این کمال کیست ؟ به جز هیچ !
هیچ چه باشد به پیش خالق قادر !