شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
ترجیع بند در مدح حضرت علی علیه السلام
حاج کمال مشکسار
حاج کمال مشکسار( ترجیعات بند )
32

ترجیع بند در مدح حضرت علی علیه السلام

باش از جان و دل گدای علی
تا بیابی مگر رضای علی
دم به دم نوش کن ز ساغر دل
می گلگون غم زدای علی
چون کبوتر در عالم ملکوت
طائری باش در هوای علی
گر توئی شایق لقای خدا
دیدن حق بود لقای علی
بشنو از گوش دل که در عالم
نیست صوتی به جز صدای علی
از جهان تا عوالم لاهوت
شده مخلوق از برای علی
دوش در حلقۀ حقیقت عشق
می شنیدم ز دل ندای علی
که بود ملک عشق را بانی
حسن روی علی عمرانی
گشتم از جان و دل غلام علی
تا شنیدم ز دل کلام علی
مست افتادم و در آن مستی
می کشیدم مئی ز جام علی
دیدم آن دم مدام از ره دل
عالمی مست از مدام علی
جملۀ عاشقان دیوانه
شده سر مست از سلام علی
جمله انبیا شده ز الست
مات و مبهوت از مقام علی
مرغ دل دید دانۀ خالش
اوفتاد آن زمان به دام علی
ناگهان از صوامع ملکوت
گوش دل پر شد از پیام علی
که بود ملک عشق را بانی
حسن روی علی عمرانی
ای دل و جان فدای روی علی
ای دو عالم نثار موی علی
از ازل تا ابد ز دیده عشق
نیست سوئی به غیر سوی علی
مؤمن و کافر و سعید و شقی
همه مستند از سبوی علی
از ره دل به هر کجا رفتم
می ندیدم به غیر کوی علی
همه بودند عاشق رویش
کی بود عاشقی عدوی علی
جمله عالم ز عطر رحمت حق
بگرفته است رنگ و بوی علی
دم به دم می رسد به گوش دلم
سخنی از لب نکوی علی
که بود ملک عشق را بانی
حسن روی علی عمرانی
چون بود این جهان جهان علی
همه عالم گرفته خوان علی
تیری ار بر دل کسی آید
بود آن تیر از کمان علی
جان ما چون رود سوی جانان
نیست جانان به غیر جان علی
لامکانی که در مکان ناید
چه بود غیر لامکان علی
کو زبانی که در دهان باشد
تا نماید بیان ، بیان علی
چون بود باعث زمین و زمان
هر زمانی بود زمان علی
جمله عالم ز عالی و دانی
به شنیدند از زبان علی
که بود ملک عشق را بانی
حسن روی علی عمرانی
همه مستند از شراب علی
همه هستند دل کباب علی
همه ذرات گشته از می عشق
در خرابات جان خراب علی
همه بشنیده اند روز الست
از ره جان خود عتاب علی
چون الست و بربکم می گفت
دادم از جان و دل جواب علی
که منم بندۀ خطاکاری
لیک مست از شراب ناب علی
روز محشر که بار عام دهند
شاه که بود به جز جناب عالی
آن زمان می رسد به گوش همه
از ره جان خود خطاب علی
که بود ملک عشق را بانی
حسن روی علی عمرانی
عاشقان جمله جان نثار علی
همگی گشته بی قرار علی
باخته دین و دل ز صدق و صفا
همگان در ره قمار علی
سوخت جان و دلم چو پروانه
تابش شمع پر شرار علی
همچون لاله دلم ز روز نخست
هست پر خون و داغدار علی
ای خوش آن دم که بی خود از سر شوق
سر نهم مست در کنار علی
بینم ازسوز عشق و سر مستی
نیست دَیّار در دیار علی
بهر تسکین این دل مجروح
گوید این لعل آبدار علی
که بود ملک عشق را بانی
حسن روی علی عمرانی
همه فانی است از جلال علی
همه باقی است از جمال علی
هر که واصل به حق شود بیند
شده او واصل از وصال علی
هر که مست است از می توحید
مستیش باشد از زلال علی
هر که دارد هوای جانبازی
بایدش بود در خیال علی
ما ندیدیم در همه ذرات
جز رخ خوب بی مثال علی
از زبانی به گوش دل همه عمر
نشنیدم جز مقال علی
در خرابات عشق نور وجود
گفت بی خویشتن « کمال » علی
که بود ملک عشق را بانی
حسن روی علی عمرانی