165
بقا
ده دقیقه سکوت به احترام دوستان و نیاکانم
غژ و غژ گهوارههای کهنه و جرینگ جرینگ زنگولهها
دوست خوب من!
وقتی مادری بمیرد قسمتی از فرزندانش را با خود زیر گل خواهد برد
ما باید مادرانمان را دوست بداریم
وقتی اخم میکنند و بیدلیل وسایل خانه را به هم میریزند
ما باید بدویم دستشان را بگیریم
تا مبادا که خدای نکرده تب کرده باشند
ماباید پدرانمان را دوست بداریم
برایشان دمپایی مرغوب بخریم
و وقتی دیدیم به نقطهای خیره ماندهاند برایشان یک استکان چای بریزیم
پدران
پدران
پدرانمان را
ما باید دوست بداریم…