499
ای بوسه ات شراب و از هر شراب خوشتر
ای بوسه ات شراب و، از هر شراب خوش تر
ساقی اگر تو باشی، حالم خراب خوش تر
بی تو چه زندگانی ؟ گر خود همه جوانی
ای با تو پیر گشتن، از هر شباب خوش تر
جز طرح چشم مستت، بر صفحه ی امیدم
خطی اگر کشیدم، نقش بر آب خوش تر
خورشید گو نخندد، صبحی تتق نبندد
ای برق خنده هایت، از آفتاب خوش تر
هر فصل از آن جهانی است، هر برگ داستانی
ای دفتر تن تو، از هر کتاب خوش تر
چون پرسم از پناهی، پشتی و تکیه گاهی
آغوش مهربانت، از هر جواب خوش تر
خامش نشسته شعرم، در پیش دیدگانت
ای شیوه ی نگاهت، از شعر ناب خوش تر