شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
مولا
حسین منزوی
حسین منزوی( اشعار نو )
210

مولا

علی مولا علی یار و علی یاور
علی والا علی سرّ و علی سرور
در خیبر ز تو چون کنده شد مولا
ز تو لات و هبل افکنده شد مولا
زهر سویی صدای یا علی آمد
ندای لا فتی الّا علی آمد
که هستی تو
همان جان‎آگهِ لشگر-شکاری تو
که هستی تو
همان شاهنشه طوفان‎سواری تو
که هستی تو
همان سردار روز خندق و خیبر
که هستی تو
همان سالار تیغ ذوالفقاری تو
شب است و خفته‎ای با جان خود در جای پیغمبر
شب است و گفته‎ای با چاه خود راز غمی دیگر
تو که هم دشمن بت‎هایی و هم دشمن بت‎گر
تو که هم جام دریاهایی و هم ساقی کوثر