شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۳۷۳
هلالی جغتایی
هلالی جغتایی( غزلیات )
102

غزل شمارهٔ ۳۷۳

ای که بخون مردمان چشم سیاه کرده ای
کشته شدست عالمی، تا تو نگاه کرده ای
دست برخ نهاده ای، بهر حجاب از حیا
پنجه آفتاب را برقع ماه کرده ای
پادشهی و ملک دل هست خراب ظلم تو
زانکه بلا و فتنه را خیل و سپاه کرده ای
آخر عمر بر رخم داغ جفا کشیده ای
پیر سفید موی را نامه سیاه کرده ای
دوش، هلالی، این همه برق نبود بر فلک
باز مگر ز سوز دل ناله و آه کرده ای؟