شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۴۶
هلالی جغتایی
هلالی جغتایی( غزلیات )
92

غزل شمارهٔ ۱۴۶

دودی، که دوش بر سر کویت بلند بود
غافل مشو، که آه من دردمند بود
از ما شمار خیل شهیدان خود مپرس
آن خیل بی شمار که داند که چند بود؟
بستم بطره تو دل و رستم از غمت
آری، علاج عاشق بیچاره بند بود
یک ذره مانده بود ز من در شب فراق
آن ذره هم بر آتش هجران سپند بود
جان با سگان دوست، هلالی، سپرد و رفت
این شیوه گر پسند و گر ناپسند بود