شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۴۳۲
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی( غزلیات )
107

شمارهٔ ۴۳۲

کشته ای اول به نازم، باز خندان کرده ای
می توان دانست کز قتلم پشیمان گشته ای
من طلبکار توام با چشم در دیر و حرم
تو مرا در سینه همچون روح پنهان گشته ای
بعد ایامب که پیشش یافتی راه سخن
عرض حال خویش کن ای دل، چه حیران گشته ای؟
مرهم الماس ای دل بسته ای بر زخم خویش
کرده ای با درد خو، فارغ ز درمان گشته ای
از قبول عشق، قدسی کس مبادا بی نصیب
نیست جای غم که رد کفر و ایمان گشته ای