107
شمارهٔ ۱۲۵
جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست
خون شود دل اگر از عشق تو شیدایی نیست
به ره کعبه فریبم مدهید از در دوست
عاشقان را هوس بادیه پیمایی نیست
همه جا جلوه معشوق حقیقی ست ولی
هر تُنُک حوصله را چشم تماشایی نیست
وصل اگر می طلبی، یک جهتی کن که ز رشک
شمع ما را سر پروانه هرجایی نیست
طعن قدسی مزن ای زاهد ناموس پرست
هرکه عاشق شود او را غم رسوایی نیست