118
شمارهٔ ۱۱۳
من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی ست
عالمی پر از شهید و غمزه قاتل یکی ست
خواه سوی کعبه رو خواهی ره بتخانه گیر
کوی عشق است این به هر جا می روی منزل یکی ست
نه ز هجران خسته دل گردیم نی از وصل خوش
موج دریاییم ما را لجه و ساحل یکی ست
وادی عشق است اینجا ساربان آهسته ران
هر قدم مجنونی افتاده ست اگر محمل یکی ست