شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
ترنم رنگین
فریدون مشیری
فریدون مشیری( لحظه ها و احساس )
149

ترنم رنگین

یک کهکشان شکوفه گیلاس
نقشی کشیده بود بر آن نیلگون پرند
شعری نوشته بود بر آن آبی بلند
موسیقی بهار
چون موجی از لطافت شادی نشاط نور
در صحنه فضا مترنم بود
تالار دره راه
تا انتهای دامنه می پیمود
هر ذره وجود من از شور و حال مست
بر روی این ترنم رنگین
آغوش می گشود
اردیبهشت و دره دربند
تا هر کجا بود مسیر نگاه گل
بام و هوا درخت زمین سبزه راه گل
تا بی کران طراوت
تا دلبخواه گل
با این که دست مهر طبیعت ز شاخسار
گل می کند نثار
در پهنه خزان زده روح این دیار
یک لب خنده بازنبینم درین بهار
یک دیده بی سرشک نیابی به رهگذر
آیا من این بهشت گل و نور و نغمه را
نادیده بگذرم
یک کهکشان شکوفه گیلاس را دریغ
باید ز پشت پرده ای از
اشک بنگرم