141
بهاری پر از ارغوان
تو را دارم ای گل، جهان با من است.
تو تا با منی، جانِ جان با من است.
چو می تابد از دور پیشانی ات
کران تا کران آسمان با من است.
چو خندان به سوی من آیی به مهر
بهاری پُر از ارغوان با من است !
کنار تو هر لحظه گویم به خویش
که خوشبختی بی کران با من است.
روانم بیاساید از هر غمی
چو بینم که مهرت روان با من است.
چه غم دارم از تلخی روزگار،
شکر خنده آن دهان با من است.