شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
رنج
فریدون مشیری
فریدون مشیری( از خاموشی )
160

رنج

من نمی دانم
ـ و همین درد مرا سخت می آزارد ــ
که چرا انسان، این دانا
این پیغمبر
در تکاپوهایش :
- چیزی از معجزه آن سو تر -
ره نبرده ست به اعجاز محبت ،
چه دلیلی دارد؟
*
چه دلیلی دارد
که هنوز
مهربانی را نشناخته است ؟
و نمی داند در یک لبخند ،
چه شگفتی هایی پنهان است !
*
من بر آنم که در این دریا
خوب بودن - به خدا - سهل ترین کارست
و نمی دانم
که چرا انسان،
تا این حد،
با خوبی
بیگانه است.
و همین درد مرا سخت می آزارد !